درباره وبلاگ


من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون...........
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 245
بازدید هفته : 430
بازدید ماه : 2688
بازدید کل : 74815
تعداد مطالب : 444
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1



خـــــــــــــــــــــــــنده بازار






پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 23:25 ::  نويسنده : مهدی

khandehbazar.blogfa.com



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : مهدی

khandehbazar.blogfa.com
 



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : مهدی

یه ضرب المثل با حال دریایی  میگه: رسیدی خونه بزن تو گوش زنت!!! تو نمیدونی واسه چی زدی...اما اون میدونه چرا خورده


******************
می دونی ادما بین الف تا ی قرار دارند . بعضی ها مثل "ب" برات می میرند،مثل "د" دوستت دارند، مثل "ع" عاشقت می شوند، مثل "م" منتظر می مونند، تا یک روز مثل "ی" یارت بشن

 
******************
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل میگیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد.


******************
تو مراسم ختم یه بنده خدایی  می گن : مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشین . یکی داد میزنه : مرحوم گه خورده ، ما به احترامش می پوشیم


******************
یارو می ره امتحان گواهی نامه بده چند بار رد میشه بعد تو راه پلیس جلوش رو می گیره می گه گواهی نامه یارو  می گه دادین که می خواین؟


******************
اگه عشق نباشه مولکول‌های اکسیژن و هیدرژن نمی‌تونن اینقدر محکم همدیگر رو فشار بدن که اشک جفتشون در بیاد!!


******************
اگه با دیدن من غم تو دلت جون میگیره میمیرم که تا ابد قلب تو آروم بگیره


******************
زندگی مثل یه پل قدیمیه! به این فکر نکن که اگه تنها ازش بگذری دیرتر خراب میشه به این فکر کن که اگه افتادی یکی باشه که دستتو بگیره

 
******************
همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره


******************

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سر به دار اویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی در جهان رسوا شدن عشق یعنی مست و بی پروا شدن عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن


******************
زدوستان دو رنگم عجیب دل تنگ است..... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است


******************
عشق یه سمه شیرینه ... بدون نسخه ی کسی که دوسش داری مصرفش نکن . از از دسترس بچه ها دور نگهش دار...و در محل تاریک ازش مواظبت کن


******************
یارو میره عروسی می بینه رو سر عروس پنج هزاری و تراول می ریزن ، واسه این که کم نیاره عابر بانکشو در میاره می کشه وسط سینه ی عروس


******************
وقتی قلبت شکست خورده هاشو یه گوشه نگه دار درسته که هیچ وقت مثل اولش نمی شه اما شاید بتونی تکه های گم شده ی یه قلب دیگه باشی . . .


******************
آنقدر اسم تو را زمزمه کردم که لبم سوخت اما نام تو را توبه نکردم جگرم سوخت

وقتی که رفتی هم روحم سوخت هم جیگرم . با رفتنت دوگانه سوزم کردی


******************
پیچ جاده ، آخر راه نیست مگر اینکه تو نپیچی!


******************
بهترین نوع پاسخ به هر سوال? پاسخی است که مثل مینی ژوپ باشد!!! آنقدر بلند که همه مطلب را بپوشاند! و آنقدر کوتاه که جذابیت موضوع حفظ شود


******************
اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند


******************

خدا جون وقتی منو نقاشی می کردی زیبا نقاشی کردی ؛ ممنون سالم نقاشیم کردی ؛ ممنون ولی آخه چرا خدا جون تنها نقاشیم کردی؟


******************
با غیرت  به زنش میگه: خانم جان دوست داشتی مرد بودی؟ زنه میگه: نه، دوست داشتم تومرد بودی

 
******************
یارو  نذر کرده بود که هزارتا صلوات بفرسه میره دم ورزشگاه آزادی می گه جمیعن صلوات 


******************
یارو  رو آدمخورا میگیرندش، رئیس شون میگه: این رو پوستش رو بکنید تا ازش قایق درست کنیم.یارو  چاقو را بر میداره و چند بار فرو میکنه توی شکمش. ازش میپرسن چرا همچین کردی؟ میگه: قایقتون رو سوراخ کردم!!!


******************
روی قبرم بنویسید مسافر بوده است بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است . بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست او در این معبر پرحادثه عابر بوده است صفت شاعر اگر همدلی و همدردیست در رثایم بنویسد که شاعر بوده است بنویسید اگر شعری ازاومانده بجای مردی از طایفه ی شعر معاصر بوده است . مدح گویی و ثنا خوانی اگر دین داریست بنویسید در این مرحله کافر بوده است . غزل حجرت من را همه جا بنویسید روی قبرم بنویسیدمهاجر بوده است


******************
کنار آشنایی تو آشیانه می کنم فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند برای چه زنده ای؟ ومن برای زندگی تو را بهانه می کنم


******************
آدما فکر می کنن شاعرا خیلی غم دارن کاشکی فقط این بود اونا خیلی کسا رو کم دارن عاشق کسی میشن که عاشقاش فراوونه بین انتخاب عشقش عمریه که حیرونه


******************
به اندازه قلیون دوست دارم اگه گفتی چرا؟ ق?>برای قشنگیت ل?>برای لبخندت ی?>برای یکی بودنت و?>برای وفایت ن?>برای نگاهت


******************
می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟ . . . چون زن ندارن!


******************
سوال کنکور 87 آرامگاه سعدی کجاست !؟ 1- خونشون!؟ 2- خونمون !؟ 3- تو حیاط !؟ 4- اتاق تمساح ها


******************
نظامی ترین جمله عاشقانه: توی اردو گاه قلبتء منم یه اسیر جنگیء تو منو شکنجه میدیءتوی این قلعه ی سنگی



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 20:8 ::  نويسنده : مهدی

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!

* * * * * * * * * * * *

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای ...
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

* * * * * * * * * * * *


چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!

* * * * * * * * * * * *

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم

* * * * * * * * * * * *

اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! معلم اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا ، رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس 4 - 5 نفر شلوغو آورد بیرون زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن زدنم !

* * * * * * * * * * * *

اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ...ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم

* * * * * * * * * * * *

اعتراف می‌کنم سر فینال جام جهانی‌ تا لحظه‌ای که اسپانیا گل زد فکر می‌کردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی‌، گل هم که زد کلی‌ لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ - هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم

* * * * * * * * * * * *

اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!

* * * * * * * * * * * *

یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد از مدت ها دیدم ، کلی ریش گذاشته بود
:Dبا خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟
گفت پدرم فوت کرده
:l گفتم تسلیت میگم

* * * * * * * * * * * *

اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده

* * * * * * * * * * * *

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت....گفتم منم همینطور....گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم....

* * * * * * * * * * * *

اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده جا نمیشه. درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه !!!!

* * * * * * * * * * * *

غزاله : اعتراف میکنم یه روز که دیر از خواب بیدار شده بودم از اتاق که رفتم بیرون دیدم خونه سوت و کوره فهمیدم که کسی خونه نیست و عصبانی شدم شروع کردم به غر زدن و فحش دادن به اعضای خونه که چرا نمیگن و میرن بیرون خدا براتون نخواد یهو دیدم بابام رو کاناپه نشسته داره منو با تعجب میبینه! اون لحظه فقط تونستم با سرعت باد برگردم تو اتاقم !

* * * * * * * * * * * *

مجید : اعتراف می کنم اولین باری که رفتم کارواش منم همراه کارگرها داشتم ماشینو میشستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده جمعم کرد !
خوب چی کار کنم فکر کردم زشت اونا ماشین منو بشورن من وایستم نگاه کنم !

* * * * * * * * * * * *

رضا : سر کوچمون یه حموم عمومی بود با دوستام میرفتیم جلوش که اسفالت نبود چاله میکندیم روش خاک میریختیم میشد باتلاق تا میومدن بیرون میافتادن توش ما هم میخندیدیم فرار میکردیم

* * * * * * * * * * * *

شهاب : اعتراف میکنم امشب تو عروسی اومدم به داماد شاباش بدم دیدم کلا یه اسکناس ده هزارتومنی دارم ، اسکناس رو دادم بهش از دستش یه اسکناس پنج تومنی با یه دو تومنی گرفتم !!

* * * * * * * * * * * *

ارسلان : رفتم بلیط بخرم ، منشی بهم میگه سفر خوبی داشته باشین ، گفتم همچنین !!

* * * * * * * * * * * *

هانی : اعتراف می‌کنم که وقتی‌ پنج سالم بود عمه مامانم اومده بود ایران و اصلا فارسی بلد نبود منو برد که از سوپر مارکت سر کوچه سیگار بگیریم منم گفتم آقا یه بسته سیگار کنت با یک دونه تخم مرغ شانسی بدید ، عمه مامانم پرسید این چیه ؟ منم خیلی‌ خونسرد گفتم این جایزه سیگاره !

* * * * * * * * * * * *

پویا : اعتراف می‌کنم تو بچگی‌ دوست داشتم تو آینده آرایشگر بشم فقط به خاطر اینکه موهای ریخته شده رو کاشیهای سلمونی رو جارو کنم !!

* * * * * * * * * * * *

سامان : اعتراف میکنم کوچیک که بودم عشقم این بود که شیشه نوشابه رو حسابی تکون بدم تا گازشو بخورم. یه بار ناهار سر سفره روبروی بابام نشسته بودم جوری شیشه نوشابه رو تکون دادم که نتونستم جلوی گازشو بگیرم هول شدم شیشه رو سمت بابام گرفتم چشتون روز بد نبینه بابام خیس خالی شد از بس هول کرده بودم زول زده بودم بهش و شیشه خالی نوشابه همچنان دستم بود بقیش هم خودتون می دونید !

* * * * * * * * * * * *

آرش : اعتراف میکنم یه بار مهمونی بود به من گفتن برنج رو از تو پلوپز درسته برگردونم تو دیس و بیارم سر غذا ، دیس دستم بود و رو هوا گرفته بودم واسه خودم آرتیست بازی میکردم که یه دفعه برنج از تو دیس لیز خورد قلمبه از سمت برنجش افتاد روی موکت بدون اینکه پخش بشه. منم بلندش کردم مو ها و آشغالایی رو که بهش چسبیده بود تمیز کردم دوباره گذاشتمش تو دیس آوردم سر سفره !

* * * * * * * * * * * *

سارا : اعتراف می کنم یه روز عصر خواهرمو از خواب بیدار کردم گفتم صبحه مدرست دیر شده با چشم گریان بچه کلاس اولی رو فرستادم مدرسه !!

* * * * * * * * * * * *

علی : اعتراف میکنم آقایی داشت به یکی دیگه شیرینی میداد منم رفتم برداشتم گفتم قبول باشه جلوتر که رفتم برگشتم دیدم بنده خدا شیرینی واسه خونه خریده به دوستشم تعارف میکنه من فکر کردم نذریه !

* * * * * * * * * * * *

آرش : اعتراف میکنم وقتی تاکسی دنده عقب اومد سوار شدم راننده گفت آقا میخوام پارک کنم مسافر کش نیستم برو پایین داشتم از خجالت میمردم !



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 20:7 ::  نويسنده : مهدی

لره میره استخر شنا کنه اهنگ تایتانیک میذارن جو میگیره غرق میشه

 


یه روز یه لره میره دکتر میگه اقای دکتر ما بچه دار نمیشیم دکتر میگه چند وقته ازدواج کردین میگه ۱هفته دکتر میگه اینی که گرفتی زنه نه زود پز

 


یه روز یه لره عصبانی میشه به شکمش میگه :چقدر من کار کنم تو بخوری .شکمش جواب میده میخوای من کار کنم تو بخوری

 


لره مسجد می سازه هیچ کس نمیره نماز بخونه تابلو میزنه : نماز بدون وضو ..... شکسته .... نشسته ..... گوز آزاد

 


یه روز یه لره شکر می خره برای اینکه مورچه نخوره روش می نویسه نمک.

 


 روی بیلبورد زده سیو همان سیب است لره میگه: دروغ میگه من خوردم صابون بید.

 


 لره قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک!

 


 دریای غم ساحل ندارد. لرا همشو آسفالت کردند.

 


 لره می‌خواسته غرق مناجات بشه، جلیقه نجات می‌پوشه.

 


 یه روز یه لره م ی گ و ز ه یه متر میپره هوا، میگن: چی شد؟ میگه: تو دنده بود.

 


 لره دیش ماهوارشو می‌ذاره روی پشت بوم، روش می‌نویسه: کولر

 


به لره میگن حموم چند بخشه؟ میگه: دو بخشه، زنونه و مردونه.

 


لره باباش میمیره، میره خاکش کنه، جو میگیردش، فیتیله پیچش هم میکنه!

 


لره میخواسته ترتیب گاوشو بده، گاوه میگه: ما، ما! لره میگه: خفه‌شو، اول ما، بعد تو!

 


 یه روز یه لره ازلرستان میادتهران توخیابون یه ماتیز میبینه میگه عجب جاروبرقی بزرگی

 


 لره 1 پازل رو بعد دو سال حل میکنه به دوستش میگه اونم میگه فکر نمیکنی یه کم طول کشیده؟ میگه نه روش نوشته واسه 10-7 سال

 


 فیلسوف لر : زندگی مستطیل سبزیست که سه ضلع دارد عشق و کار

 


 یک لر بالا پشت بام اسفالت مکنه واسفالت اضافه می آره چکار مکنه سرعت گیر درست می کنه

 


 یک شب تلوزبون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میکنند، میرن میخوابن

 


 یه لره سوار هوا پیما میشه ه بغل دستیش میگه اقا شما چه کاره ای اون میگه متخصص پوست لره بهش میگه ما چند تا پوست بز خونمون داریم چند میخری

 


 یه روز یه ترکه یه نوار ویدیویی میبره میده به لره میگه : بذار گوش کنیم . لره میگه : واقعا راست میگن ترکا خرن . آخه نوار کامیون رو میذارن تو سواری ؟

 


ترکه ولره میرن مکه ترکرو جو میگیره میگه آخه خدا چرا مردی لره میگه خره خدا که نمیمیره خدا شهید میشه

 


از لره میپرسن ۱۲ فروردین چه روزیه؟؟؟ میگه روزی که میریم جا می گیریم برای ۱۳به در!!!

 


 ترکه و لره میرن اکس پارتی ترکه هلکوپتری می ره لره با آرپی جی7 می زنتش !!!

 


 به لره میگن شما ایمیل دارید؟میگه نه خیلی ممنون من ناهار خوردم

 


اولین و اخرین و تنها سلاح جنگی لرها . . . . پاره اجر

 


 لره میره مکه، برعکس همه طواف میکنه. میگن چرا برعکس طواف میکنی؟ میگه شما از اونور دنبالش کنین، من از اینور میگیرمش!

 


 لره هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌ یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا طرف زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره و می‌پرسه چیکار داری؟ یارو حول میشه،‌ با تتپته میگه: ببخشید، حضرت عیسی هست؟!

 


 لره یه تلویزیون می خره .می ره کنترلشو پس می ده .می گه:آقا ماشین حساب توش بود حروم خوری به ما نیومده.

 


 لره با خدا قهر می کنه اول دفترش می نویسه به نام بعضی ها.

 


 ترکه و لره داشتن با هم حرف می زدن: لره: تو کجا به دنیا اومدی؟ ترکه: تو بیمارستان!! لره: آخی مریض بودی؟!!!

 


 یه لر دهاتی عروس تهرانی می گیره ، تو عروسی تهرانیا می گن: سبدسبد گل یاس،عروس ما چه زیباست لرها برای اینکه کم نیارن میگن: گونی گونی پشگل،عباسعلی خوشگل

 


 از لره می پرسن نظرت راجع به 4 مقوله فکر،شعور،عقل و درک چیه ؟می گه ما به اینا میگیم چهارمحال بختیاری

 


 لره میگوزه .بچه هاش میزنن زیر خنده. در حالی که اشک تو چشماش جمع میشه میگه: خدایا این شادیو از بچه هام نگیر

 


 مغز یه لر رو می شکافن ببینن چی نوشه .وقتی باز می کنن می بینن یه ترک نشسته داره فکر می کنه

 


 لره تو جوب آب تف میکنه میره دنبالش پاشو بزاره روش !!!!!

 


 لره میاد تهران می بینه همه آستین کوتاه پوشیدن با خودش میگه : پس این تهرانی ها دماغشونو با چی پاک میکنن؟؟؟؟

 


 لره میره راهپیمایی، می‌بینه شلوغه برمیگرده

 


 به لره میگن: اگه رییس جمهور بشی چکارمیکنی؟ لره میگه پارتی پیدا میکنم میرم شرکت نفت!

 


 لره در دانشگاه تاریخ میخونده. ازش میپرسند رشته تو چیه؟ میگه مهندسی اموات!

 


 لره رو برق میگیره فیوز میپره. فیوز رو میزنن لره میپره!

 


 لره نامزدش می گوزه از خنده سکته میکنه , تو اعلامیه اش می نویسن بادی وزید گلی پرپر شد ..

 


 از یه لره میپرسن آیا در لرستان مردان بزرگ هم به دنیا اومدن ؟لره میگه نه لرا فقط بچه به دنیامیارن.

 


 یه روز به لره میگن با درخت بید جمله بساز میگه:توحیاط ما یه درخت بید بید میگن:بید نه وبود میگه:تو حیاط مایهدرخت بود بید




پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 19:35 ::  نويسنده : مهدی

ه همه ی کسانی که هندزفریشون گره نمیخوره

 به همه ی 18 ساله ها ، به پسر بچه های تخس و بی ادب

به توت فرنگی ، به توپ بدمینتون

به بوی عطر ، به لب های خودم  

 به موهایی که باد میزنه تو صورت

به مسخره بازی و بیخیالی  ، به خنده بلند 

به همه اونایی که آب بازی میکنن 

 به همه ی اونایی که تاب بازی میکنن دوستاشون هلشون میدن :]

به اونایی که وسایلشون وقتی میخوان شارژ داره

به دختربچه های دوساله

به همه ی کسایی که هروقت بخوان میتونن اونی رو که میخوان مشت بزنن

به چتر بازا ، به ماه

به میراندا جولای وقتی داشته " هیچ کس مثل تو مال این جا نیست " رو مینوشته

به اونایی که تازه دارن هری پاتر میخونن ، یا سیپتیموس هیپ ، یا مانولیتو ، یا نیکولا

به آب پرتقال و دوربین عکاسی  ، به عینک وودی آلن

به هلنا بونهام کارتر ، به بیلی ، به شخصیتای پسر صدفی ، به جیمی پنگوئن مخفی ، به ری پسر آلوده ، به سو ، به دختر خیره  

به همه دورو وریای هولدن کالفید ، به میوریل ، به سیبل کارپنتر ، به الویز و قوزک پاش عمو ویگیلی ، به ازمه

به اسبای آلیس ِ بوستونی

به مهتاب ، به آبشار  ِ مو  ، به سوسن هروقت که ماه است

به همه ی دلقک ها ، به عقایدشون ، به رشته ی تحصیلیشون ، به ماری  ِ هانس شنیر ، به خاطراشون

به مجیک چایلد ، به کامرون و همه چیزایی که میشمُره ، به سایه ی هیولای هاوکلاین

به گریس ، به آدمای " نامه ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی " 

به ساکنین مغولستان خارجی ،  به لنی ، به جس

...

لیست بلندیه ، تهم نداره

ولی من حسود نیستم ، هیچ وقت ...



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 19:33 ::  نويسنده : مهدی

گاهی تنها بودن بهای ادم ماندن است...
اما دگر تنها ماندن بس است و من ادم شدم..
کنون در خلوت تنهایی ام برای نبودنت میگریم...



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 19:32 ::  نويسنده : مهدی

شده ام معادله چندمجهولي
اين روزها،هيچ كس
ازهيچ راهي..
مرا نمي فهمد..!؟



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 19:31 ::  نويسنده : مهدی

توی غربت چشمات چیزیه که نمیخوام بدونم

چون برق چشاتو دوست دارم

 

اون نگاهاتو دوست دارم

 

لحظه لحظه هاتو دوست دارم

 

درد دلاتودوست دارم

 

تموم قصه هاتو دوست دارم

 

عطر نفساتو دوست دارم

 

آواز صداتو دوست دارم

 

این منم که با تمام وجود

 

میگم به خدا دوستت دارم نففسم

همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی من جــاری می شــوی…



جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــم…



و می بـــاری آنقــدر تا زلال شـــوم…



تا آســمانی شــود هــوایِ دلــم…



آنقــدر که با همـــه روحـــم حــس کنـــم…



داشتــــن تو …



می ارزد…



به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــا…



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : مهدی