درباره وبلاگ


من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون...........
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 3716
بازدید کل : 60142
تعداد مطالب : 444
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1



خـــــــــــــــــــــــــنده بازار




غضنفر به پسرش شک میکنه بهش میگه:ها کن ببینم!
پسره ها میکنه غضنفر میزنه تو گوشش بهش میگه:حالا دیگه میری دختر بازی؟

 

.
.
.
عاقد: عروس خانوم وکیلم ؟
عروس : پَـ نـه پَـ تو این بی شوهری برم گل بچینم؟!
.
.
.



ادامه مطلب ...


شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, :: 13:54 ::  نويسنده : مهدی



شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, :: 8:3 ::  نويسنده : مهدی

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن ک…ی؟

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت و تو ذهنم پی ریزی می کردم،در فرودگاهی درنیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این برمبنای چه احساسی اینا رو میگه.

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد و پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم
گروهی تشکیل دادم بعد از ۱۹ سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت و پیدا کنید.یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

ازش پرسیدم من و میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیلگیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود
گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم
(خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم
من به ۵۰ کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان ۳۲



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : مهدی


































































عکس ارسالی از علی جبلی از خوی



کامران پریشان



خانم ساحل آریا از تهران



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 22:6 ::  نويسنده : مهدی

) در زندگی هر دختری یک سوال هست که تا آخر عمر او را همراهی می کند... «حالا چی بپوشم؟»

2) برادر زاده ام پنج سالشه، زنگ زده بهم می گه: عمو جون! گفتم جون عمو... گفت: کی میخوای بیای خونه ما؟ گفتم: همین روزا میام عزیزم. چطور...؟ گفت: اَه! گفتم: چیه عزیزم چرا ناراحتی؟! دوست نداری بیام؟! گفت: اگه اومدی یه قولی بهم میدی؟ گفتم: بگو عزیزم حتما! گفت: قولِ قول؟! گفتم: آره فدات بشم قول میدم. گفت: قول میدی اومدی خونه مون خرگوشی که تازه خریدم رو نخوری؟!

3) والا این روزا بپرسن ناهار چی خوردی جرات نداریم بگیم مرغ. یا میگن پولداره نقشه قتل می کشن یا میخوان مخ بزنن بریم خواستگاری!

4) تو مترو یارو دست کرده تو جیبم، دستشو گرفتم میگم راحتی داداش؟ میگه ااا جیبه تو بود؟ بابا بگو دیگه، یه ربه دارم میگردم، فکر کردم موبایلمو زدن، نزدیک بود داد و بیداد کنم یه بی گناه دستگیر شه!

5) یادش بخیر بچه بودیم تو ماشین خوابمون می برد هر چی صدامون می کردن خودمونو می زدیم به نشنیدن که بابامون مجبور شه تا دم تختمون بغلمون کنه ببره. چه حالی میداد!

6) سه تا مرغ خریدم مجبور شدم گاوصندوق رو بچپونم تو فریزر!

7) یکی تعریف می کرد، داییش بعد از 40 سال دانشجو شده بوده. جلسه اول تیریپ کت و شلوار و کیف به دست رفته سر کلاس دانشگاه، همه دختر و پسرا توی کلاس فکر کردن استاده! اینم پررو پررو کم نیاورده، یه ربعی صحبت کرده براشون و آخرش گفته: عزیزان من استادتون نیستم، ولی قول بهم بدین چون سن و سالم از همه تون بیشتره من مبصر باشم!

8) همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن. برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن

9) دوتا سوسیس تو مایکروفر بودن، یکیشون میگه وای اینجا چقدر گرمه...
اون یکی میگه اسکل سوسیسا که حرف نمی زنن!

10) تصمیم گیری برای خاموش کردن لپ تاپ از مهمترین تصمیاتیه که آدمی در طول روز می گیره

11) از مخابرات عاجزانه خواهشمندم کلماتی مانند
عجیجم – عجقم – خوشمل- جیجلم – قوفونت – عچل – چی چار می تونی – جوجایی عسیسم – قرفونت برم برنگردم رو فیلتر کنه و یک جامعه رو از مصیبت نجات بده

12) سال 1395 تو تاکسی
راننده: آقا لطفا پول خورد بدین! ربع سکه! نیم سکه! ندارین؟
مسافر: شرمنده، من فقط طرح قدیم دارم.
راننده: این تراول مال کی بود؟ آقا گوشه نداره! لطف کن عوضش کن
این میلیونی رو کی داد؟! من که گفتم پول خرد ندارم! ...

13) بعضی دخترا آرایش رو از فتوشاپ رد کردن اینقدر پیشرفت کردن دارن می رسن به انیمیشن!

14) به خواهرزاده ام که دوم دبستانه می گم: خوشحالیا، همش تعطیلی؟ میگه: برو دایی واقعا تعطیلیا! اقتصاد کشور فلج شد رفت پی کارش، به من می گی خوشحالم؟ برو با اسباب بازیات بازی کن دایی!

15) تنها فایده ای که گرفتن مدرک مهندسی واسه آدم داره اینه که تو فوتبال با دوستا همه داد می زنن: مهندس پاس!

16) این مامان منم فیلمیه والا...!
10 بار از اتاقّ در باز با صدای بلند اسمشو صدا می کنم یعنی در این حد که گلوم جر می خوره، ولی اون نمی شنوه، اما شبا که در اتاقم بسته ست رومم چهارتا پتو انداختم و آروم دارم با گوشیم حرف می زنم، یهو میاد تو اتاق میگه: نصفه شبی با کی داری حرف میزنی؟!

17) من راننده تاکسی بشم
از اینا می شم که می گم: یه نفر حرکت!
بعد که یارو نشست می گم: یه نفر دیگه حرکت...!

18) تو دستشویی یکی از سرگرمیام اینه که مورچه ها رو غرق کنم، بعد طی یک عملیات نجات حساب شده از غرق شدن نجاتشون می دم! هر چند، شانس با بعضی هاشون یار نیست و در حین عملیات نجات، جان به جان آفرین تسلیم می کنن اما اونایی که زنده می مونن با انگیزه بیشتری برمی گردن سر زندگی شون. اینجوری بهشون انگیزه زندگی تزریق می کنم.

19) امروز نشسته بودیم سر میز داشتیم ناهار می خوردیم، واسم اس ام اس اومده نگاه می کنم می بینم بابامه!
متن اس ام اس: بابا جون عزیزم اون خورشت رو بده بیاد سمت من!
من همینجور هاج و واج موندم! می خنده و بازم بهم اس ام اس میده که: امروز همراه اول بهم 150 تا «مسیج» هدیه داده گفتم حروم نشه!

20) شما هم وقتی اس ام اس رو اشتباهی به یکی دیگه می فرستین سکته ناقص می کنین؟!

21) خدایا می شه ما رو امتحان کنی ببینی جنبه پولدار شدنو داریم یا نه؟

22) یادتونه چقدر حرص می خوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت؟

23) نه واقعا واسم سواله ها! می خوام بدونم من تو طول ترم حقیقتا چه غلطی می کردم؟

24) از قلبم پرسیدم: چه کنم وقتی دلم تنگ است و دستم کوتاه؟
جواب داد: من کارم خونرسانی به بدنه، از من شرو ور نپرس

25) داداشم وقتی سه سالش بود توی باغچمه مون پشکل کاشته بود گوسفند برداشت کنه!

26) اگه گفتین به بچه ای که شاد و شنگول داره بازی می کنه و میدوئه در زبان فارسی چی می گن؟ «ندو توله سگ، می خوری زمین!»

27) یکی از دوستام می گفت:
فیلم عروسیمو برعکس که می بینم خیلی حال میده، زنم حلقشو درمیاره می ده بهم و می ره خونه باباش

28) طرف ماشین صفر گرفته توش که می شینی می بردت تو حال و هوای بازار مس گرا. تنها جاییشم که صدا نمی ده بوقشه!

29) اگر کریستوف کلمب ازدواج کرده بود، ممکن بود هیچگاه قاره آمریکا را کشف نکند، چون به جای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای باید وقتش را به جواب دادن به همسرش در مورد سوالات زیر می گذراند: کجا داری میری؟ با کی داری میری؟ واسه چی میری؟ چطوری میری؟ کشف؟ برای کشف چی میری؟ چرا فقط تو میری؟ تا تو برگردی من چیکار کنم؟ می تونم منم باهات بیام؟ راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟ بده لیستو ببینم! حالا کِی برمی گردی؟ واسم چی میاری؟ تو عمدا این برنامه رو بدون من ریختی، اینطور نیست؟! جواب منو بده؟ منظورت از این نقشه چیه؟ نکنه می خوای با کسی دربری؟ چطور ازت خبر داشته باشم؟ چه می دوم تا اونجا چه غلطی می کنی؟ راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟!

30) اگه به یه کچل بخندی بی برو برگرد کچل می شی ولی به یه میلیاردر قهقهه هم بزنی هیچ اتفاقی نمی افته

31) می گن زیر آبشار نیاگارا به فارسی نوشته شستن اتومبیل ممنوع!

32) همین ضرب المثل آشپز که دوتا شد آش یا شور می شه یا بی نمک برای درک پیشینه تاریخی ایرانیان در گند زدن به Team Work کافیه!

33) یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه می دادن، بعدشم نیمه سکه، بعد ربع سکه، بعد این سکه های یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد، عنقریب روزی فرا می رسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم «آفرین!»

34) در آینده ای نه چندان دور «مرغ» هم مثل «سیمرغ» افسانه می شه

35) سه جور مرد وجود دارن که زن ها رو درک نمی کنن: جوون، میانسال، پیر!

36) مادرا هر وقت بمیرن، زوده...!

37) یه بار جوگیر شدم یه پیرمرد نابینا رو به زور از خیابون رد کردم دیدم یه چیزایی می گفتا شلوغ بود توجه نکردم.
اون ور خیابون با عصا زد منو گفت احمق اونجا منتظر پسرم بودم!



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 22:0 ::  نويسنده : مهدی

- رو اعصاب تر از اونایی که وقتی از تاکسی پیاده میشن تازه جیباشون رو میگردن که کرایه رو بدن؛ اون هایی هستند که بعد دو دقیقه گشتن اسکناس 5 تومنی میدن!

- زندگی خیلی بی رحمه ... دیروز نزدیک بود برم زیر یه ماشین مدل پایین!

- یه عده از ته صف عابربانک خودشون رو می رسونن جلو و میگن آقا بذار من یه شارژ میخوام فقط ...! انگار مثلا یه دونه نون می خواد که معطلی نداره!

- اسمش دمپاییه ولی اصلن دمه پا نیست ... معمولا تو دورترین نقطه توالت پارک شده.

- دوتا تی شرت خریدم یکی Small یکی XXL، جفتش هم اندازمه

- استاد میگه چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمته چپه، گفتیم چون وایرلس اینور بهتر آنتن میده! بنده خدا دچار یاس فلسفی شد!

- یکی با کت و زیرشلواری تو خونه اش نشسته بوده، ازش می پرسن: واسه چی تو خونه کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید میهمون بیاد! می پرسن: پس چرا دیگه زیرشلواری پوشیدی؟! میگه: خوب شاید هم نیاد.

- امروز به این نتیجه رسیدم که هر وقت میرم کارواش همه پرنده ها اسهال میگرین!

- این مجریای برنامه ها آخر برنامه هاشون میگن هفته دیگه همین روز و همین ساعت منتظر ما باشید ... خب آخه دانشمند همین ساعت که باز آخر برنامه می رسیم!!!

- به دوستم میگم: واسه تولد خانمم چی بخرم؟ میگه: میخوای خیلی غافلگیرش کنی؟ میگم: آره! میگه: شماره پاشو ازش بگیر، بعدش براش روسری بخر!

- 98300030+ ... مشترک گرامی بخش اس ام اس شما فعال است. لطفا خسیس نباشید و به دوستان خود اس ام اس بزنید!

- زن: مرد چرا کولر نمی خری؟ مرد: به درد نمی خوره، اونایی هم که دارن گذاشتن رو پشت بوم.

- طبق آخرین آمار، خانوم ها 70% عمر خود را در جستجوی یافتن آدرس «یه دکتر خوب» سپری می کنند!

- یک امپی تری پلیر با هدفون اورجینال فیلیپس پیدا شده دستت درد نکنه، عجب کیفیتی داره...

- یه درسی رو شدم 6، رفتم پشت در اتاقت استاد، یه دختر خانمی هم بود که می گفت نیم نمره می خوام تا معدلم بالای 17 بشه. من بی خیال قضیه شدم کلا، گفتم کار تو واجب تره!

- دیروز به استاد گفتم: استاد دو دقیقه اومدیم خودتون رو ببینیم همش که پا تخته ای بیا بشین دیگه! کل کلاس له شدن! من رو هم انداخت بیرون!

- رفتم تو دکه روزنامه بخرم یه خانم اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟ مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگش رو می خوام!

- به بابام میگم میخوام برم سمت گیاهخواری، نظرت چیه؟! بابام می گه آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بُز کمتره!

- یه رفیق داریم اسطوره مشکلاته بدشانس، بدهکار، تنها، مشروط ...! یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه! زنگ زدم بهش، میدونین آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ ... همه چی آرومه ... من چقدر خوشحالم...!
 



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : مهدی

- دقت کردین مردم با خوابیدن آدمم کار دارن؟! قبل 12 بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی؟ راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت!

               



ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 21:45 ::  نويسنده : مهدی

یه مطلب مخصوص پسرا

تو نظرات یه نظر خصوصی بدید و درخواست رمز کنید

فقط پسرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
یه نظر خصوصی بده تا بت بدمش


ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 16:14 ::  نويسنده : مهدی

pictures of hot emo guyspictures of hot emo guysemo boyemo boypictures of hot emo guys

 

emo boypictures of hot emo guysemo boypictures of hot emo guysemo boy

pictures of hot emo guysemo boy



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : مهدی

منبع عکس های این پستم:

http://panarismk.javanblog.com



ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 12:56 ::  نويسنده : مهدی