درباره وبلاگ


من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون...........
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 99
بازدید دیروز : 348
بازدید هفته : 99
بازدید ماه : 1922
بازدید کل : 58348
تعداد مطالب : 444
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1



خـــــــــــــــــــــــــنده بازار




یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن. کلاغه سفارش چایی میده. چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار!

مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه: دلم خواست، پررو بازیه دیگه پررو بازی!
چند دقیقه میگذره... باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده، باز یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار.
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه: دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی!
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره، خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه ...
مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن. قهوه رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار!
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
خرسه میگه: دلم خواست! پررو بازیه دیگه پررو بازی!
اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که بندازنش بیرون. خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه.
کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری!!!!!!!!



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 12:8 ::  نويسنده : مهدی



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 12:3 ::  نويسنده : مهدی

برای دیدن برید ادامه



ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 12:3 ::  نويسنده : مهدی



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 12:2 ::  نويسنده : مهدی
یارو به دوستش میگه چرا کولر نمیخری؟ دوستش میگه: بدرد نمیخوره! اونایی هم که دارن گذاشتن رو پشت بوم!
**
قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و
اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود
هواپیمای بعدی دارد !!!
**
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن :
‌گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن!
گروه دوم دخترائی هستند که اشک پسرا رو در میارن!
گروه سوم دخترائی هستند که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن!
گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا روزی ۱۸ بار‌آرزوی مرگ کنن!
گروه ۵ دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن
**
شاباش چیست ؟
حرکتی است محترمانه برای وحشی کردن شخص در حال رقص !!!
**
چراغعلی میره دزدی هیچی پیدا نمیکنه ، صاحب خونه رو از خواب بیدار میکنه میگه : مو داروم ایروم ،ولی ریدوم منه خوتو زندگیت
**
ادامه در ادامه ی مطلب


ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : مهدی

1- داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرن! و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!

2-
داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره

3-
داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه

4-
داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه

5-
داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه

6-
داداشی که چشم دیدنشو نداره (همون داداش واقعی خودش)

7-
اصلا داداش ندارن

 



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : مهدی

حسنی نگو جوون بگو

علاف و چش چرون بگو

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه

نه سیما جون ،نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون

هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ

نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟

نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!

نه نمی دم نه نمی دم



گل پری جون با زانتیا

ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟

دارم میرم به سلمونی

که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین

یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم

چرا نمی دی ؟

واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم

اما تو چی ؟

نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه



در واشد و پریچه

با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟

مامان پری ،از اون بالا

نگاه می کرد توو کوچه را

داد زد وگفت : اوی ! بی حیا

برو خونه تون تورا بخدا

دختر ریزه میزه

حسابی فرز وتیزه

اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه



نازی اومد از استخر

تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم

میای بریم کافی شاپ؟

نه جانم

چرا نمی ای ؟

واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال یک شوهر خوب

اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه



حسنی یهو مثه جت

رسید به یک کافی نت

ان شد ورفت تو چت رووم

گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟

چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی

علافی کرد وبازی

خوشحال وشادمونه

رفت ورسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟

اره می خوام اره میخوام

چاهارتا شرعن بگیرم ؟

اره می خوام اره میخوام

حسنی اومد موهاشو

یه خورده ابروهاشو

درست وراست وریس کرد

رفت و توو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت وشاد شد

زی ذی شد و دوماد شد



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 11:14 ::  نويسنده : مهدی

صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

 بقیه در ادامه..........

 نظر ندید واقعا نامردید



ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 11:9 ::  نويسنده : مهدی

من یك كاری را دیر تمام می كنم، من كند هستم.

وقتی رئیسم كار را طول دهد، او دقیق و كامل است.

-

وقتی من كاری را انجام ندهم، من تنبل هستم.

وقتی رئیسم كاری را انجام ندهد، او مشغول است.

-

وقتی كاری را بدون اینكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم.

وقتی رئیسم این كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است.

-

وقتی من سعی در جلب رضایت رئیسم داشته باشم، من چاپلوسم.

وقتی رئیسم، رئیسش را راضی نگاه دارد، او همكاری می كند.

-

وقتی من اشتباهی كنم، من نادان هستم.

وقتی رئیسم اشتباه كند، او مانند دیگران یك انسان است.

-

وقتی من در محل كارم نباشم، من در گشت زدن هستم.

وقتی رئیسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است.

-

وقتی یك روز مرخصی استعلاجی داشته باشم، من همیشه مریض هستم.

وقتی رئیسم در مرخصی استعلاجی باشد، او حتماً خیلی بیمار است.

-

وقتی من مرخصی بخواهم، باید یك جلسه دلیل و توجیه بیاورم.

وقتی رئیسم به مرخصی برود، باید می رفت چون خیلی كار كرده است.

-

وقتی من كار خوبی انجام می دهم، رئیسم هرگز به خاطر نمی آورد.

وقتی من كار اشتباهی انجام دهم، رئیسم هرگز فراموش نمی كند

 



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 11:8 ::  نويسنده : مهدی

نبرد رستم با لر:
چنانت بکوبم به گرز گران که دیگر نیایی به مازندران
پاسخ لره : چنان ایزنم بر سرت با بلوک که ترتر برینی به گور بووت !!!

 

 

 لره رو تشویقی میفرستن حج. میره مکه برعکس همه طواف میکنه. بهش میگن چرا برعکس طواف میکنی؟ میگه شما از اون ور دنبالش کنین، من از این ور میگیرمش



ادامه مطلب ...


جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 10:51 ::  نويسنده : مهدی