درباره وبلاگ


من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون...........
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 348
بازدید هفته : 93
بازدید ماه : 1916
بازدید کل : 58342
تعداد مطالب : 444
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1



خـــــــــــــــــــــــــنده بازار




زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 1:13 ::  نويسنده : مهدی

بدو برو ادامه



ادامه مطلب ...


سه شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 22:54 ::  نويسنده : مهدی

ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...

.

.

.

یکی از رفقا سوغاتی شورت 40 دلاری واسم آورده!

 

بوی نون و خیار : 9 تا 10


بوی عرق: 10 تا 12


بوی جوراب : 12 تا 1


بوی میکس عرق ، جوراب ، گلاب : نماز ظهر


بوی نهار :1 تا 2


بوی آروغ:2 الی 3 بعدازظهر

.

.

.

ننه بزرگم میگه دختر پسری که همدیگه رو دوست داشته باشن بهم محرمن؛ صیغه و اینا هم دیگه نمیخاد ...


اصن مرجع تقلیده منه به قرعان

.

.

.

ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎ


ﺗﺎ ﺁﺩﻡ ﻣﺠﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ


ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﭙﺮﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ

.

.

.

از قلبم پرسیدم:چه کنم وقتى دلم تنگ است و دستم کوتاه؟


جواب داد:من کارم خونرسانى به بدنه،از من شرو ور نپرس!!

.

.

.

تلویزیون داره میگه :
جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ...
یهو مامانم برگشته میگه :
مسیرشون مشخصه دیگه ...
اینترنت ..آشپزخونه...
اینترنت...دستشویی...
اینترنت...تخت خواب ...!!!

.

.

.

 

تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسید چی خوندی؟
گفتم: كامپیوتر
گفت میتونی یه سی دی آهنگهای باحال واسم بزنی :-s

.

 

.

.

 

مجردا دو دسته لباس دارند:

1) کثیف
2)کثیف ِ قابل پوشیدن

.

.

.

 

شانس ما همیشه تو سینما یا تئاتر
صندلی جلویی یه خانومی نشسته که موهاشو اندازه گنبد امام زاده داوود بالا برده

.

.

.

آگهی تبلیغاتی پخش میکنه ، میگه ، مهاجرت به آمریکا "فقط" با 500 هزار دلار
دلم میخواد برم یقه اون مجری رو بگیرم بگم لامصب برداشتت از کلمه فقط چیه ؟

.

.

.

غضنفر به نامزدش اس ام اس می ده: عزیزم! من تا ۱۰ دقیقه دیگه میام پیشت. اگه نیومدم اس ام اس رو دوباره بخون!

.

.

.

فقط یه ایرانی می تونه بره به یک مسافرت چند روزه برای استراحت... بعد از بازگشت هم چند روز بخوابه برای اون چند روز استراحت!

.

.

.


پسر خاله : یه روز رفتم نونوایی ...


نونوا گفت هر کسی اومد


بگو پشت سرت وا نسه


نون نمی رسه


منم هر کی اومد


... گفتم بیا جلوی من واسا


پشت سرم نون نمی رسه ... !

.

.

.

خدایا نمی شد پشه هم مثل مورچه بره کار کنه خسته بشه بکپه یه گوشه...

.

.

 

.

 

دانشمندان شهر غضنفر اینا کشف کردند

“انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند” !

.

.

.

خر کردن چیست ؟

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !

.

.

.

ضرب المثل جدید

“نه خوردیم نون گندم ، نه دیدیم دست مردم” !

.

.

.

در سه حالت میتونی برای “دیگران” مهم باشی :

۱٫خوشگل باشی

۲٫پولدار یا مشهور باشی

۳٫بمیری !

.

.

.

غضنفر می ره عیادت مادرزنش. می پرسه “بهتری؟”

مادرزنش می گه: “تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد می کنه…”

غضنفر می گه: “انشاالله اون هم قطع می شه!”

.

.

.

یادم آید روز دیرین

خوب وشیرین

اول ترم

وقت بسیار درس اندک …

حال اینک روز آخر

روز تلخ امتحانات

آخر ترم

وقت اندک

درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار !

.

.

.

غضنفر میره رستوران میگه : جوجه دارین ؟

گارسون : آره

میگه : دونش بدین نمیره !

.

.

.

به غضنفر میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده‌ای؟

میگه نه بابا، خوبم، می‌خواستم تو اوج خداحافظی کنم !

.

.

.

میگن : تنبلی مادر همه عادت ‌های بد ماست !

ولی خب به ‌هرحال مادره و احترامش واجبه !

.

.



پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 19:37 ::  نويسنده :



پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 19:34 ::  نويسنده :

پـَـ نـَـ پـَـ


 

رفتم تست آواز یارو گفت یه ترانه بخون،
به این فکر میکردم که چی بخونم،
یارو گفت داری فک میکنی؟
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ این قسمت خالیه اول نواره الان شروع میشه!

فرستنده : niloofar

 

پیرزنه ، زنگ زده خونه ... میگه مامان تشریف دارن؟
میگم کاریشون داشتین؟
میگه پـَـ نـَـ پـَـ به این بهونه میخواستم با خودت بیشتر آشنا شم... امروز کی وقتت آزاده ؟

فرستنده : niloofar

 

دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت
و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من فقط به زباله دونی و آشغال
و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم!
 

فرستنده : sa.mor

 

مامانم زنگ زده میگه کجایی؟
گفتم با بهروز رفتم بازار گفت:بهررز رفیقت؟؟
پـَـ نـَـ پـَـ سس مایونزه بهروز.
 

فرستنده : sa.mor

 

سر کلاس کیفمو گذاشتم ردیف جلو برای دوستم جا گرفتم.
طرف اومده میگه: جا گرفتی؟!
پ ن پ نگران بودم کیفم از این پشت،
تخته رو خوب نبینه !!

فرستنده : sa.mor

 

بهش میکم من عاشق شدم.میگه ینی می خوای بگی عاشق شدی؟؟
میگم پ ن پ ینی میخوام بگم من قاشق شدم تو چنگالم باش

فرستنده : FatiMa

 

همین حالا با ماشین خوردم به دیوار.
اومدم خونه گریه و زاری..بابام اومده گفت واسه ماشین گریه میکنی؟؟
منم با گریه پ ن پ واسه دیوار گریه میکنم.

فرستنده : FatiMa

 

دوستم پاش تو گچ یارو میگه شکسته میگم پـَـَـــ نــه پـَـَـــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره

فرستنده : mojdeh67

 

گداهه دستشو دراز کرده طرف آقاهه
آقاهه میگه پول بدم؟
گدا میگه پ نه پ بزن قدش!!

فرستنده : mojdeh67

 

دارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟! پَ نه پَ بقیشو رو فرش بنویس !

فرستنده : آسمان

 

بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره ... میگه اِ اِ اِ همین یه نخه ؟پَ نه پَ این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن !

فرستنده : آسمان

 

بچه داداشمو بردم باغ وحش، كوهان شترو نشون ميده ميگه عمو كوهانشه؟ پـَـــ نــه پـَـــ همه غمو غصه ها رو ريخته تو دلش، قلمبه شده از توي كمرش زده بيرون

فرستنده : آسمان

 

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟ میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش می کنیم

فرستنده : آسمان

 

رفتم داروخونه، میگم باند دارین؟ میگه باند پانسمان؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ باند فرودگاه ! میخوام فرود بیام

فرستنده : آسمان

 

به دوستم میگم خودکارتو بده.میگه چیزی میچوای بنویسی ؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ واسش شلوارک گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه

فرستنده : آسمان



پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 16:24 ::  نويسنده : مهدی

به مامانم میگم بزرگترین آرزوت چیه؟
میگه:بزرگ بشی زود زنت بدم با زنت دعوا كنم؛حوصلم از این یكنواختی زندگی سر رفت.
فك فامیله ماداریم؟

فرستنده : محمدکیان - مشـــــــــهد


 

داداشم میخواد یه کاره مهمی بکنه همیشه زبونشو میراره بیرون گاز میگیره..
میگم داداش چرا اینکارو میکنی ..میگه بخاطر اینکه تمرکز کنم که چیکار میکنم.
عجب داداش با دقتی دارم..

فرستنده : FatiMa

 

خواهرم زنگ زده خونمون..میگه فاطیما مامان هست؟گفتم نه ..گفت بابا ؟گفتم نه..گفتم کاری داری بگو من به مامان میگم .میگه نه نمیخواد خونوادگیه.
اخه نیست من فامیل دورشم.بخاطر همین نگفت.
خواهرم توهمی دارم من.

فرستنده : FatiMa

 

بابام وقتی عطسه میکنه سریع میگه htc
وقتی دوبار پشت سر هم عطسه میکنه سریع میگه htc hd
ما منتظریم تا از سازمان تبلیغات بیان بابامو ببرن !!!
فک و فامیلو داشته باش !

فرستنده : niloofar

 

داریم آبگوشت میخوریم ، گوشکوبو گرفتم دستم تیریپ خاطره های کودکی به بچه خواهرم میگم :
دایی جون این گوشکوب سنش از منم بیشتره ...
مادرم از اون ور میگه : فایدشم همین طور ...
فک و فامیله داریم ؟!

فرستنده : niloofar

 

رفتیم عروسی دارم سالاد میخورم ، یه عالمه کلم و کاهو از لبو لوچم آویزونه ، همون لحظه مامانم برگشته به چندتا خانوم میگه : پسرم هستن ! حالا شما قیافه منو تصور کنین ... !
فک و فامیله داریم؟!

فرستنده : niloofar

 

پسر همسایه بغلیمون چند روزی بود همش زیر چشی نگا می کرد انگار یه چیزی می خواست بگه !بعد چند روز اومده جلو میگه ببخشیدا چند روز هی یه چیزی می خوام بگم روم نمیشه!!!!شما کتاب فیزیک هالیدی دارین؟؟؟؟؟اگه دارین نرم بیخود بخرم!!!!!!!!!!آخه پسر همسایس ما داریم؟؟

فرستنده : mahnaz

 

شنفتین میگن:دیگ به دیگ میگه روت سیاه؟
پسر عموم چهار ساله شه.رو هم چهل سانت قد نداره ها اومده به من میگه سفید برفی چطوره؟
میگم یعنی چی؟
میگه اخه تو کوتوله هشتمی خاک تو سرت
نه شما بگید فک و فامیله داریم؟؟؟؟

فرستنده : Funny Boy

 

برادر زاده‌م 6 سالشه،
مامانش بهش گفته خیلی خودسر شدی!
اومدم میبینم چندتا از لباس‌هاش و دو سه تا عروسک و بسته آدامسش و دفتر مشقش رو گذاشته تو کوله پشتیش.
میگم چیکار داری میکنی؟
خیلی جدی کوله رو میندازه رو پشتش، میگه:
"تو خونه ای که به من توهین بشه جام نیست! دارم میرم!"

فرستنده : hotboy797

 

مادرم روزی 10 تا میسکال داره
8تاش از خونه خودش به گوشیش زده که پیداش کنه
2تاش هم بابام زده اونم واسه اینکه گوشی مامانم رو پیدا کنه
تازه میگه یه آیفون باید بخرم :/

فرستنده : hotboy797

 

به مامامنم میگم : مامان اگه بگم گشنمه چی میگی ؟
مامانم : حوصله کامنت گذاشتن ندارم، لایک میکنم !!!

فرستنده : niloofar

 

میگم همیشه هم به لبخند اعتماد نکنین هاااا
دربعضی شرایط معنای کاملا متفاوتی داره
مثلا من داشتم جک های فک و فامیله داریمو برای مامانم میخوندم بعد که تموم شد یه نگاه معنی دار انچنانی بهم کرد و یه لبخند ملیح زد.یعنی عملا برو گمشو!!!!!
فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟

فرستنده : Funny Boy

 

فکر کنم بابام تا یه جایی بیشتر ساعتو بلد نیست
چون وقتی میرم بیرون از یه ساعتی به بعد هی زنگ میزنه میگه میدونی ساعت چنده؟؟؟

فرستنده : کوتنا

 

پسر فامیلمون 3 سالشه ، خودمون رو کشتیم تا یادش بدیم اسم دوستش یاسمنه نه یا حسن !!!

فرستنده : mojdeh67

 

داییم سرما خورده بود پتو انداخته بود رو سرش خالم بهش میگه : داداش تو اگه دختر میشدی میترشیدی هااا !!!
داییم هم گفت نترس مامان منم عین شماها قالب میکرد به یه نفر ! اون کارشو خوب بلده !!!
بابام و شوهر خالم تا دو ساعت داشتن هلیکوپتری میزدن !

فرستنده : mojdeh67



پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 16:18 ::  نويسنده : مهدی



پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 16:4 ::  نويسنده : مهدی
پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 15:59 ::  نويسنده : مهدی

الناز شاکردوست



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : مهدی
پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 15:55 ::  نويسنده : مهدی